سالها قبل در بحبوحه کوچ ایل در طایفه و اولادی در حوالی .ابتدای کوچ ییلاق به سمت قشلاق در هنگام گذر از پل باریک و ازدحام ایل یکی از شتران با تنه دیگری بدرون کانال اب افتاد و از قضا بار آن همه اش پول بود پول نوت(اسکناس- کاغذی ) و سکه در کیسه های چلوار درون جوال .حالا اخر ماجرا و سرنوشت ایل در ان سحر گاه و ماجرای خشک کردن پولهای باشد یه وقت دیگر
از سری داستانهای ایل : مردی که به حمام دهکده رفت - جدال با پلنگ - شگار گراز بجای خرگوش -جدال با سایه - کلبه مادر بزرگ - سایه مرگ بر سر دختر ایل - حجله جوان ناکام ایل - اجل بر گشته میمیرد نه بیمار سخت - راز درخت گیلاس -شکار سران و بزرگان ایل - غارت ایل در قشلاق و به یغما رفتن دارایی های ایل - وده ها داستان مستند و توصیفی ایلی و غیر ایلی دیگر
رد پای ایل باصری در حوالی تاریخ کهن ، کاریان فارس
شبی سخت و بحرانی برای بخشی از ایل در پناهگاه ویرانه های کاخ ساسان سروستان
طبیعت و زیبایی ها و جفای انسانها که براحتی بر ان تحمیل میکنند
ایل ,پول ,های ,جدال ,قشلاق ,سایه ,ایل در ,خشک کردن ,جدال با ,سر دختر ,بر سر
درباره این سایت